الهه ی الهام
انجمن ادبی
کوک می کنم چشمانم را روی آمدنت... نمی آیی...! و من برای همیشه خواب می مانم...! نیروانا جم چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 9:36 :: نويسنده : حسن سلمانی
گاهی در بهار برگ ها زرد می شوند هر چیز بازیچه ی دست سرنوشت می شود از بخت بدم، برف بر باغچه ی عمرم بارید! چه می توان کرد؟! زمستان بهانه است...! مرتضی معافی
چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 9:36 :: نويسنده : حسن سلمانی سرمایه های هر دلی، حرف هایی است که برای گفتن دارد. خدابنده دو شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 16:2 :: نويسنده : حسن سلمانی « فقر» می خواهم بگویم فقر همه جا سر می کشد... فقر، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست... فقر، چیزی را« نداشتن» است، ولی آن چیز پول نیست...طلا و غذا نیست... فقر، همان گرد و خاکی است که بر کتاب های فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند... فقر، تیغه های برنده ی ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خُرد می کند... فقر، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند... فقر، پوست موزی است که از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود... فقر، همه جا سرک می کشد... فقر، شب را « بی غذا» سر کردن نیست... فقر، روز را « بی اندیشه» سر کردن است! دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 14:23 :: نويسنده : حسن سلمانی آلبرت شوایتزر آلبرت شوایتزر فیلسوف،پزشک،موسیقی دان،روحانی و یک مبلغ مذهبی بود.او همچنین درباره الهیات مطالبی به رشته تحریر درآورد.وی در تاریخ14 ژانویه1875در کایزربرگ،شهری نزدیک استراسبورگ آلمان(که اکنون در فرانسه است)به دنیا آمد.شهرت او هم بخاطر نویسنده الهیات بودن است و هم اینکه مفسر آثار یوهان سباستین باخ است. در سال1902شوایتزر مدیردانشکده الهیات سنت توماس در دانشگاه استراسبورگ شد.او از سال1905 تا 1913به تحصیل طب در دانشگاه پرداخت و سپس یک طبیب مبلغ شد.آلبرت با ارائه کنسرت در انجمن باخ پاریس که خود به تاسیسش کمک کرده بود کسب در آمد میکرد.این در آمد برای بیمارستان لامابرین در آفریقای استوائی فرانسوی_جائی که بعدها در آنجا خدمت کرد _استفاده شد. در طی سال ها شوایتزر بیمارستان بزرگی ساخت که هزاران آفریقائی هر ساله در آنجا درمان می شدند.
هنگامی که در آفریقا بود به کتاب نوشتن ادامه داد.در سال 1923نخستین دو جلد از اثر ماندگار خود را به نام"فلسفه تمدن"تکمیل کرد. این کتابها عبارتند از"فروپاشی و باز سازی تمدن"و "تمدن و اخلاقیات".آثار دیگر وی عبارتند از"کاوشی بر مسیح تاریخی"(1906)،"برون از زندگی و اندیشه من"(1931)،و "از دفتر خاطرات آفریقائی من"(1939).
شوایتزر در سال1952جایزه صلح نوبل را بخاطر کارهای بشر دوستانه اش برد.با پول جایزه نوبلش بیمارستانش را توسعه داد و مرکزی برای جذامیان تاسیس کرد. در سال1955 ملکه الیزابت دوم بالاترین جایزه مدنی بریتانیای کبیر"نشان لیاقت"را به شوایترز اعطا کرد. مترجم:زین العابدین چمانی سه شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 12:51 :: نويسنده : حسن سلمانی «اسیر اؤلوم کولگی» اسیر اؤلوم کولگی، بوداغین گئوجو چاتمیر یارپاقی ساخلاماقا. اسیر قوجالیق یئلی، دؤزممیر قوجا دونیا قوناقی ساخلاماقا اسیر اؤلوم کولگی گدیریک یاواش یاواش، توپراقی ساخلاماقا شعر: زلیم خان یعقوب
«تندباد مرگ در وزیدن است» می وزد تند باد مرگ شاخه را یارای نگهداشتن نیست از برای برگ می وزد باد پیری و کهولت این دنیای پیر را حوصله ی میهمان نوازی نیست می وزد تندباد مرگ اهسته آهسته می رویم تا نگهدار این خاک باشیم. دیلمانج: زین العابدین چمانی دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 12:27 :: نويسنده : حسن سلمانی
به درخت گفتم خدا را به من نشان بده.
درخت شکوفه کرد!
نیروانا جم
چهار شنبه 5 آذر 1391برچسب:, :: 15:34 :: نويسنده : حسن سلمانی
تنها راه خوشبختی در زندگی،
تقسیم آن با دیگران است.
گلپسر
چهار شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 15:39 :: نويسنده : حسن سلمانی « فلک کج رفتار...» برهم اولسون نه رواق چرخ دون کج مدار، ایلدی آل عبانی کربلا دشتینده خوار گردیشین اولسون خراب ، ای روزگار بیوفا، ائیله دیناآفاقده ابراره چوخ ظلم وجفا اولمادی مهرین فنا دونیاده بیر اخیار ایله سفله پرورسن ایشیندیر کینه مطلق دائماً عادتین دیر زمره ی اشراری قیلماق شادکام، فرقه ی ابرار، هردم ده، حواله مین بلا نیله میشدی ای فلک ، آیا حسین ابن علی؟ حلق پاکین خنجر شمریله قیلدین آشنا کشتگان آل پیغمبر غمینده بی قرار، قمریا! بزم عزا هردم چکر شور و نوا. میرزا محمد تقی قمری دربندی شاعر دوره ناصرالدین شاه قاجار
سه شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 14:33 :: نويسنده : حسن سلمانی امام علی(ع): آن کسی که انتقام می گیرد یک روز خوشحال است و آن که می بخشد یک عمر. خدابنده سه شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 12:35 :: نويسنده : حسن سلمانی تاگور: هر کودکی با این پیام به دنیا می آید که خدا هنوز از انسان نا امید نشده است! گلپسر دو شنبه 3 آذر 1391برچسب:, :: 12:43 :: نويسنده : حسن سلمانی زخم زبان که می زنی،مردانه بزن. جانانه بزن، جایی بزن که امید همه را از برگشت دوباره ات نا امید کنی. یا نزن؛ یا کاری بزن. نیروانا جم چهار شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 7:59 :: نويسنده : حسن سلمانی امام باقر(ع): هیچ بنده ای به کیفری بزرگتر از سختدلی کیفر نشد. خدابنده
چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 15:33 :: نويسنده : حسن سلمانی دیگر هیچ مزرعه ای را به امید مترسک زیر کشت نخواهم برد، زیرا به چشم خود دیدم که یک آسمان کلاغ زیر چتر مترسک بارش باران را به ریشخند نشسته بودند...! نیروانا جم چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 7:55 :: نويسنده : حسن سلمانی « من...» خاک پاییمدی وئرن دیده ی خورشید ضیا، که حسین نوکری ام عالمه سلطانم من! دور ائدر باشیما هر گونده همای دولت، که عزا گولشنینه بولبول نالانم من! مدّعیلر گوزونه خار مغیلانم اگر، نظر پاک احبّاده گولوستانم من! گرچه بیر احقر ناسم بو حقارتله، ولی، ذاکر آل عبایم، شه دورانم من!
میرزا علی اکبر صابر شاعر دوره ی مشروطه سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 14:17 :: نويسنده : حسن سلمانی موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|