الهه ی الهام
انجمن ادبی

خوشنویس: مجید خادمی

 

چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:تابلو,خط,آزادی,خادم,الهه ی الهام, :: 9:15 :: نويسنده : حسن سلمانی

« جامانده...»

 

کوله تنهایی ام انگار باز
درمسیرخاطرت جامانده است

راهوار راه ناهموار تو
عاقبت اینسوتر از پامانده است


روزگاری منظر چشم تو را
با کلافی از غزل می بافتم
آن امید و اشتیاق این روزها
ازخودم می پرسم آیا مانده است؟


همسفریا همقدم یا هیچ یک
سایه ای، وهمی، گمانی بوده ای
چون خیالی مات و محو و نیمه جان
چون سرابی که به صحرا مانده است


در همین نزدیکی دور و دراز
می رسد گاه افول ماجرا
ساحل چشمی در اندوه غروب،
برلبش جاپای رویا مانده است


کوله بارکهنه ی تنهایی ام
درمسیر آمدن جامانده است
برنمی گردم دوباره راه را
گرچه درآن آرزوها مانده است...

مسعوده جمشیدی

سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:شعر,جامانده,مسعوده جمشیدی,الهه ی الهام, :: 18:33 :: نويسنده : حسن سلمانی

"یول"

یارادانیم یاخشی بیلیر

یولوم کیملرین یولودور.

دوننین صحبتی دگیل،

لاپ قدیملرین یولودور.

منی قیش،یاز آنان یوللار،

تانریا اوزانان یوللار،

حلالیق قازانان یوللار،

خوش قدم لرین یولودور.

قولاغ حاقدان گلن سسده،

کئونول گونده بیر هوسده،

منیم یولوم پرده اوسته

یانان سیم لرین یولودور.

روحوم یوللارا بلددی،

یول چاشانلار خجالتدی.

نوح ،ابراهیم ،محمددی،

یول آداملارین یولودور.

"راه"

آفریدگارم نیک می داند

راهم راه جه کسانیست.

صحبت دیروز نیست

راه پیشینیان است.

راهم راه زمستان و بهار

ره بسوی کردگار

راه حلال طلبان،

راه ،راه خوش قدمان.

گوش بر ندای برآمده از حق،

دل هر روز بر صد هوس،

راهم به روی پرده ها

راه سیم های سوخته است.

روحم به این راه ها آشناست،

گمراهان شرمسار.

راه نوح ،ابراهیم ، محمد

راه ،راه آدمیان است.

شاعر: زلیم خان یعقوب

دیلمانج: زین العابدین چمانی

سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:یول,شعرترکی,زلیمخان,چمانی, :: 12:43 :: نويسنده : حسن سلمانی

"مزار داشلاری"

 

 

آغریا هیکلدی، درد آبیده

 

بو آغری داشلاری،آزار داشلاری.

 

 

 

یازدا یاغیش دویر،قیشدا قار باسار،

 

پوزار ناخیشلاری،پوزار داشلاری.

 

 

 

هر گلن اوخویور آدی ،سوی آدی،

 

هره بیر طرفه یوزار داشلاری.

 

 

 

زمان ایتیرسه ده توزاناغیندا،

 

اوستالار وورهاوور یازار داشلاری.

 

 

 

داش یونن قیمتین باهالاشدیریب،

 

همیشه دبده دی بازار داشلاری.

 

 

 

عومرون سون عنوانی، سون نیشانگاهی،

 

 

باخار بیر بیرینه مزار داشلاری.

 

 

 

"سنگ مزار"

 

 

 

نماد درد است،یادمان رنج

 

این سنگ های مزار ،سنگ بوته زار .

 

در بهار باران می فشاردش،

 

در زمستان نهان به زیر برف،

 

پاک می کند نقش و نگار ها را

 

هر کس میخواند نامش را ،شهرتش را

 

هرکس به گونه ای تعبیر و تفسیر میکند.

 

گر در گرد وغبار زمان محو شوند

 

باز استادان پی در پی میتراشند .

 

سنگ تراش قیمتش را گران کرده است،

 

همیشه بر همان سیاق است سنگ های بازار.

 

آخرین عنوان عمر ،آخرین نشانیش،

 

به یکدیگر می نگرند این سنگ های مزار.

 

                                                                                                           دیلمانج:زین العابدین چمانی

                                                                       پاییز 1392

 

بازگشت همه به سوی اوست!

با خبر شدیم مادربزرگ دوست و همکار عزیزمان،« جناب آقای کاظم کلیچ »دار فانی را وداع گفته و به ملکوت خدا، به آنجایی که بایسته و شایسته ی مقام والای اوست، عروج کرده است. خبرمرگ تلخ است و تکان دهنده؛ البته بیشتر برای ما که بر زمین به جا می مانیم وگرنه خوب می دانیم که جای همه ی مادرها «بهشت» است و بس!مخصوصاً این مادر مرحوم که در ایام  عزاداری سرور و سالار شهیدان؛ حضرت اباعبدالله الحسین،ما را ترک کرده تا میهمان خوان کرم این خاندان، در آسمانها باشد.

برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت داریم.

 

روحش شاد و قرین رحمت باد.

 

آمین!!!

 

از طرف مجید خادم و حسن سلمانی

 

یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:کلیچ,تسلیت,مادر,الهه ی الهام, :: 8:28 :: نويسنده : حسن سلمانی

« ماست ها را کیسه کردن»


کنایه از ترس و جاخوردگی است.
کریمخان ملقب به مختارالسلطنه سردار منصوب شده در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار مدتی رییس فوج فتحیۀ اصفهان بود و زیر نظر ظل السلطان حاکم ظالم اصفهان و فرزند ارشد ناصرالدین شاه انجام وظیفه می کرد. پارک مختارالسلطنه در اصفهان که اکنون گویا محل کنسولگری انگلیس است به او تعلق داشته است.  
مختارالسلطنه پس از چندی از اصفهان به تهران آمد و به علت ناامنی و گرانی که در تهران بروز کرده بود حسب الامر ناصرالدین شاه حکومت پایتخت را برعهده گرفت.در آن زمان که هنوز اصول دموکراسی در ایران برقرار نشده و شهرداری (بلدیه) وجود نداشته است حکام وقت با اختیارات تامه و کلیۀ امور و شئون قلمرو حکومتی من جمله امر خوار بار و تثبیت نرخ ها و قیمت ها نظارت کامله داشته اند و محتکران و گرانفروشان را شدیداً مجازات می کردند. 
روزی به مختارالسلطنه اطلاع داده اند که نرخ ماست در تهران خیلی گران شده طبقات پایین را از این مادۀ غذایی که ارزان ترین چاشنی و قاتق نان آنهاست نمی توانند استفاده کنند. مختارالسلطنه اوامر و دستورات غلاظ و شداد صادر کرد و ماست فروشان را از گرانفروشی برحذر داشت. 
چون چندی بدین منوال گذشت برای اطمینان خاطر شخصاً با قیافۀ ناشناخته و متنکر به یکی از دکان های لبنیات فروشی رفت و مقداری ماست خواست.  
ماست فروش که مختارالسلطنه را نشناخته و فقط نامش را شنیده بود پرسید:«چه جور ماست می خواهی؟» مختارالسلطنه گفت:«مگر چند جور ماست داریم؟» ماست فروش جواب داد:«معلوم می شود تازه به تهران آمدی و نمی دانی که دو جور ماست داریم: یکی ماست معمولی، دیگری ماست مختارالسلطنه!»  
مختارالسلطنه با حیرت و شگفتی از ترکیب و خاصیت این دو نوع ماست پرسید. ماست فروش گفت:«ماست معمولی همان ماستی است که از شیر می گیرند و بدون آنکه آب داخلش کنیم تا قبل از حکومت مختارالسلطنه با هر قیمتی که دلمان می خواست به مشتری می فروختیم. الان هم در پستوی دکان از آن ماست موجود دارم که اگر مایل باشید می توانید ببینید و البته به قیمتی که برایم صرف می کند بخرید! اما ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان و مقابل چشم شما قرار دارد و از یک ثلث ماست و دو ثلث آب ترکیب شده است! از آنجایی که این ماست را به نرخ مختارالسلطنه می فروشیم به این جهت ما لبنیات فروش ها این جور ماست را ماست مختارالسلطنه لقب داده ایم! حالا از کدام ماست می خواهی؟ این یا آن؟!» 
مختارالسلطنه که تا آن موقع خونسردیش را حفظ کرده بود بیش از این طاقت نیاورده به فراشان حکومتی که دورادور شاهد صحنه و گوش به فرمان خان حاکم بودند امر کرد ماست فروش را جلوی دکانش به طور وارونه آویزان کردند و بند تنبانش را محکم بستند. سپس طغار دوغ را از بالا داخل دو لنگۀ شلوارش سرازیر کردند و شلوار را از بالا به مچ پاهایش بستند. بعد از آنکه فرمانش اجرا شد آن گاه رو به ماست فروش کرد و گفت:«آنقدر باید به این شکل آویزان باشی تا تمام آبهایی که داخل این ماست کردی از خشتک تو خارج شود و لباسها و سر صورت تو را آلوده کند تا دیگر جرأت نکنی آب داخل ماست بکنی!» 
چون سایر لبنیات فروشها از مجازات شدید مختارالسلطنه نسبت به ماست فروش یاد شده آگاه گردیدند ، همه ماست ها را کیسه کردند تا آب هایی که داخلش کرده بودند خارج شود و مثل همکارشان گرفتار قهر و غضب مختارالسلطنه نشوند. 
آری، عبارت ماست ها را کیسه کرد از آن تاریخ یعنی یک صد سال قبل ضرب المثل شد و در موارد مشابه که حاکی از ترس و تسلیم و جاخوردگی باشد مجازاً مورد استفاده قرار می گیرد.

تهیه کننده:401

یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:مثل آباد,401,الهه ی الهام,ماست, :: 8:18 :: نويسنده : حسن سلمانی

از سال های برف و بنفشه

تنها  خماری باقی مانده است و

سایه ای از خاطرات

که چون اشباح

 شبانه در اتاقم  پرسه می زند.

 

پدرم می گفت :

"آل کاپون" هم که باشی1

سرو کارت با "آلکاتراز " است2

حالا که خوب فکر می کنم

می بینم که از "محلۀ چینی ها" 3

تا همین" کوچه سرخپوست ها" ی  خودمان 4

راه دوری نیست.

 

پدر که نصیحتم می کرد

نمی  بر چشمان دریایی اش می نشست

که هیچ تناسبی با تکان شدید شانه هایش نداشت.

 

یک روز در " آخر خط " نازی آباد 5

بر سطح پالتی / آلوده و هزار رنگ

نوشته بودند:

"سوپر مارکت دنیا"

با خودم گفتم:

وقتی که خطاط

در چار راه روزمر˚گی

واگویه های شاعران را بر ابر و باد نقش می کند و

 به عابران می فروشد

باید به آخر خط ایمان آورد.

 

حالا که بار دیگر

 بنفشه ها

سر از برف بیرون آورده اند

می خواهم که پدر را

با خط یک مترو

به آلکاترازبرده

تا با شمَ پلیسی اش

چاره ای برای فرار بیاندیشد.

محمدجلیل مظفری


 


1- آل کاپون معروف‌ترین گانگستر آمریکا و بزرگترین نماد قانون شکنی در دهه ۱۹۲۰ آمریکاست. آلفونسه گابریل کاپون در ۱۷ ژانویه سال ۱۸۹۹ متولد شد و در ۲۵ ژانویه ۱۹۴۷ زندگی را بدرود گفت. او مقداری از دوران محکومیتش را در زندان آلکاتراز گذراند. در زندان دچار مشکلات روحی و روانی شد. حتی چند ماه آخر محکومیت را در بیمارستان روانی گذراند. او در سال ۱۹۴۷ در پی ایست قلبی درگذشت.

2-  آلکاتراز جزیرۀ کوچکی است در خلیج سانفرانسیسکو که در سال ۱۸۵۰ به عنوان تاسیسات نظامی بنا شد و پس از آن تا سال ۱۹۳۳ بعنوان یک زندان نظامی کاربری داشت. در ماه اوت سال ۱۹۳۴ به زندان فدرال تبدیل شد و ۲۹ سال مقر جنایتکاران حرفه‌ای - از جمله آل کاپون، رابرت فرانکلین استرود (که به پرنده باز آلکاتراز معروف بود) و آلوین کارپیس که با سابقه‌ترین زندانی آلکاتراز به شمار می‌رفت - بود.

3- محله چینی‌ها یا (چاینا تاون) به مرکزیت خیابان گرانت و خیابان استاکتون (سن فرانسیسکو) در شهر سان فرانسیسکو و در ایالت کالیفرنیا قرار دارد.

این محله به محل تجمع خلاف کاران معروف است‏ ، چنانچه فیلمی در ژانر جنایی، مرموز، مهیج، درام  با همین نام  ساخته شده است. کارگردان این فیلم رومن پولانسکی است. این فیلم در سال ۱۹۷۴ میلادی ساخته شد. از بازیگران این فیلم می‌توان به جک نیکلسون و فی داناوی اشاره کرد.

4- کوچه ای واقع در ضلع غربی ابتدای خیابان لاله زار .

5- نام ایستگاهی درمحل ی نازی آباد تهران.

دئدیم-دئدی

دئدیم گور ساچلارین نه تئز آغاردی

پاییزین سالدیغی قیرو دور دئدی

دئدیم-

عوئمور نه دیر سندن ائوتری

اجلین الینده بیر اوو دیر دئدی

دئدیم بختین سنه هئچ یار اولدو مو؟

گوئز لری کور اولوب،قاراو دیر -دئدی

دئدیم-هانسی دیار یئتیریب سنی

یوردوم یاد ائل لرده گیروو دور -دئدی

 

گفتم-گفت

گفتم :زلف سیاهت چه زود سپید گشت

گفت:

کولاک پاییز است بر آن نشسته

گفتم:

چیست عمر به نزد تو

گفت:صیدی است به دست اجل

گفتم:بخت هیچ یارت شد آیا ؟

گفت: چشمانش کور گشت و به کلی ندید

گفتم:دست پرورده کدام دیاری

گفت:سرزمینم نزدبیگانگان گرو مانده است.

دیلمانج:زین العابدین چمانی

شنبه 25 آبان 1392برچسب:شعر ترکی,,,زین العابدین چمانی,,,الهه الهام, :: 14:30 :: نويسنده : حسن سلمانی

«چغیریش»

چیرپیرام قاپینی یوموروقنان

جیرمالاییرام پنجره لری

من بوغولماقدایم،بوغولماقدا

بئزمیشم من هر نه دن

قویون چیغیریم،های سالیم:

                                      آی،

سیزلنم!

            آچین بو قاپیلاری!

من بیر آچیخ یئر ،هاوا آختاریرام

بیر دام اوستو

                 بیر داغ باشی

                                      بیر چوئل گئنیشلیگی

بلکه اوردا هاوالانیم

آه !

       ایستیرم اوجادان چیغیرام

سسیم سیزلره چاتسین !

من چیغیرماغا

نفس چئکمگه گرکلی اولان،

قاپینی یموروقلایان

پنجره لره جیرماقلاشان

کیمسه کیمی

احتیاجیم وار!

من های- کوی سالاجایام

بو هاینان، گَره ک منیم دادیمه چاتاسیز

سیز ای یاتمیش، نئچه اویموش

کیمدیر منلن چیغیریشا!

شاعر: زین العابدین چمانی

25/10/88

شنبه 25 آبان 1392برچسب:چیغیریش,شعرترکی,چمانی,الهه ی الهام, :: 13:42 :: نويسنده : حسن سلمانی

"جینگ آی"

جینگ آی مشهور به جیانگ هایچینگ متولد چین به سال 1910م.و متوفی 1996م.

جینگ آی که اهل جینهوای ژجیانگ و پسر یک ملاک ثروتمند بود ،استعداد شعر و شاعریش را از همان اوان کودکی نشان داد و علاقه وافر خود را به علم اندوزی در زبانهای غربی در طول زندگیش حفظ کرده است .آی در سال 1928برای تحصیل به فرانسه رفت

و هم تحت تاثیر شعر فرانسه قرارگرفت و هم عقاید دموکراسی غربی.به دنبال بازگشتش از فرانسه در سال 1932بخاطر این عقاید خطرناک سه سال را در زندان سپری کرد .یک سال پس از رهائیش از زندان نخستین مجموعه از اشعارش را به نام "رودخانه دایان "منتشر ساخت.از این کتاب به گرمی استقبال شد و بطور گسترده ای رواج یافت و  جایگاه وی را بعنوان یکی از شاعران پیشرو معاصر چین تثبیت کرد .

نگرانی زیاد وی و همدردی بی حد و حصر وی با محرومین و آفرینش هنری از زندگی دهشتبار بینوایان با آموزه های ادبی مائو همانندی یافت . این امر به وی کمک کرد تا شغلی مانند ویراستاری مجله "ادبیات عامه " را از سالهای 1949 تا 1953 به دست گیرد

-مجله ادبی رسمی که در خدمت توسعه و پیشرفت ادبیات در جمهوری خلق چین شد.

آی بعنوان عضو پیشرو شعر سپید و طرفدار بیان آزاد در سال 1957 بعنوان یک راست گرا محکوم شد و در نتیجه انتقادش از حزب به اردوگاههای کار اجباری در جینجیانگ و هلون جیانگ فرستاده شد . در سال 1961میلادی از این اتهام تبرئه شد .

با این وجود "آی" دیگر تا سال 1978 دست به قلم نبرد .

مترجم : زین العابدین چمانی

شنبه 25 آبان 1392برچسب:ادبیات جهان ,,,الاهه الهام ,,,زین العابدین چمانی, :: 12:43 :: نويسنده : حسن سلمانی

« بلا آخمادولینا»

بلاآخمادولینا، متولد روسیه به سال 1937 م است.نام کوچک ایزابلا آخاتوآناست که از تبار تاتار و ایتالیایی است. و در اوج حکومت استالین در مسکو به دنیا آمد.

اولین کارش به نام« شجره نامه» در سال1955.م منتشر شد. نخستین مجموعه اشعرش به نام « نخ» در سال 1962.م چاپ شد. وی در سال 1960.م از موسسه ی ادبی گورکی فارغ التحصیل شد.

در دهه ی پنجاه میلادی ابتدا با یوگنی یوتوشنکوی شاعر و سپیس با یوری ناگیبین نثر نویس ازدواج کرد. آخمادولینا که شاعر غزلسراست بارها در شعرش زندگی در کلانشهرهاو وضعیت زنان و مادری را در اتحاد جماهیر شوروی مورد خطاب قرار داده است.

آخمادولینادر کارش به دنیای مادی و اشیائ بی جان روح و عواطف تازه ای دمیده است .وی پس از انتشار The chills"سرما"(1968)به ندرت آثارش را به چاپ رسانده است.هر چند "Dreams of GEORGIA"رویاهای گرجستان» را در سال 1977.م به زیور طبع آراسته است.

مترجم: زین العابدین چمانی

شنبه 25 آبان 1392برچسب:ادبیات روس,چمانی,الهه ی الهام,آخمادو, :: 12:26 :: نويسنده : حسن سلمانی

واژه های فارسی به کار رفته در قرآن(3)


● سجیل:
سجیل به معنای سنگ هایی از گل پخته است که بر سپاه فیل از آسمان باریده شد. نویسندگان نخستین به فارسی بودن این واژه پی برده بودند و حتا طبری می‌نویسد که از واژه های فارسی سنگ و گِل درست شده است. این واژه از فارسی میانه بدون واسطه وارد عربی شده است.
آیه ها: ترمیهم بحجاره من سجیل (فیل/۴)، همچنین در حجر/۷۴ و هود/۸۲
● سراج:
سراج به معنای چراغ و مشعل است و از یک واژه ی آرامی و سریانی گرفته شده است. ولی هر دو واژه ی آرامی و سریانی نیز از واژه ی فارسی چراغ گرفته شده است و احتمالن به طور مستقیم از فارسی وارد عربی شده است.
آیه ها: و جعلنا سراجا و هاجا (نبا/۱۳)، همچنین در احزاب/۴۶؛ نوح/۱۶ و فرقان/۶۱)
● سرادق:
به معنای سراپرده و حفاظ است و تنها یک بار در قرآن در آیات آخرت‌شناسی در توصیف عذاب و شکنجه‌های گنهکاران آمده است. مفسرین از سیاق کل آیه یک مفهوم کلی از این واژه را درک می کردند ولی درباره ترجمه خود واژه مطمئن نبودند. برخی آن را از واژه سرادر فارسی به معنای کف پوش و برخی نیز آن را از واژه ی سراپرده، دیگران آن را از واژه ی سراطاق و باز برخی دیگر آن را از واژه ی سراچه دانسته‌اند. اما اصل این واژه سراپرده است. این واژه در فارسی باستان وجود داشته و به آرامی و فارسی-عبری راه یافته است و در هر دو نیز به معنای جلوخان است. واژه ی سرادق در شعرهای کهن عربی به کار رفته است و نمی‌توان مشخص کرد که آیا این واژه به طور مستقیم از فارسی به عربی راه یافته است یا زبان آرامی در انتقال این واژه واسطه بوده است.
آیه ها: و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر انا اعتدنا للظالمین نارا احاط بهم سرادقها و ان یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بیس الشراب و ساءت مرتفقا (کهف/۲۹)
● سربال:
این واژه در شعرهای کهن عربی به معنای پیراهن زره‌دار به کار رفته است. مفردات راغب آن را در قرآن به معنای «پیراهن از هر نوعی» می‌داند. این واژه همان واژه شلوار فارسی است که خاستگاه اصلی آن نیز سرواله است که سپس در عربی به صورت سربال در آمده است. واژه‌های مشابه دیگری در آرامی و سریانی نیز وجود دارد که همه ی آن ‌ها از فارسی وام گرفته شده‌اند. در هر حال احتمالن این واژه از واژه‌های نخستینی است که از آرامی به عربی راه یافته است.
آیه ها: سرابیلهم من قطران وتغشی وجوههم النار (ابراهیم/۵۰)، همچنین در نحل/۱۶)
● سَرَد:
این واژه تنها یک بار در آیه‌ای که درباره ی توانایی‌های داود در اسلحه‌سازی است، به کار گرفته شده است. سرد شکلی از واژه زَرَد است که همچون واژه ی مزرّد بین عرب ها زیاد به کار می‌رفته است. سرد از واژه اوستایی zrāδa به معنای روکش زره، وام گرفته شده است که در پهلوی به صورت zrih و در فارسی امروزین به صورت زره در آمده است. این واژه به سریانی و ارمنی نیز وارد شده است. در هر حال این واژه پیش از اسلام وام گرفته شده ، یا به طور مستقیم از فارسی وارد عربی شده و یا سریانی واسطه این انتقال بوده است.
آیه ها: ان اعمل سابغات وقدر فی السرد واعملوا صالحا انی بما تعملون بصیر (سبا/۱۱)

گرد آوری: 401

چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:واژه های فارسی,قرآن,401,الهه ی الهام, :: 22:41 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بنگر به خشم چهره ی تاتارش

 

 

 

شاعر: محمدجلیل مظفری

خوشنویس: مجید خادمی

 

 

با داس زرد وحشی ِ خون بارش

 

باز آمده به قصد درو پاییز

سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, :: 15:33 :: نويسنده : حسن سلمانی

چترها منتظر بارانند

آسمان گریه ندارد انگار

ابرهای یله سرگردانند

شعر: محمدجلیل مظفری

خوشنویس: مجید خادمی

سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

خورشید بر فراز شب ِ خیمه ها دمید

 

مهتاب مژده داد

" حُر " از سپاه کفر به آزادگی رسید

محمدجلیل مظفری

 

سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, :: 15:19 :: نويسنده : حسن سلمانی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان